خیلی سخته یکیو به اندازه ی
وجودت دوست داشته باشی
بعدش با تمام توانت بخوای
فراموشش کنی!
خدایا آنــگونه زنــده ام بــدار که
که نشــکند دلی از زنــده بودنم
خدایا آنــگونه زنــده ام بــدار
که نشــکند دلی از زنــده بودنم
و آنــگونه بمیــران
که کـسی به وجــد نیاید از نبــودنم
•
•
بعضے وقتا یڪیو دوست دارے….
ولے شرایط یہ جوریہ…..
ڪہ هیچوقت نمیشہ بهم برسیڹ…..
اونوقتہ ڪہ مجبورے…..
خودتو ڪم ڪم دور ڪنـــــ ے…..
سرد شـــــ ے….
حاضرے خودت اذیت شـــــ ے…….
حاضرے خودت تنهایـــــ ے…….
همہ ے دردا رو تحمڸ ڪنـــــ ے…….
تا اونیڪنہ دوسش دارے اذیت نشہ……
مجبورے بهش بگـــــ ے دیگہ نمیخوامت……
دیگہ دوست ندارم…..
گفتڹ ایڹ حرفا واسہ آدم خیلــــــــــ ے سختہ…….
قلبت از گفتنش درد میگیره……
ولـــــ ے طرف مقابلت……..
هیچڪدوم از اینارو نمیدونــــــــــہ…….
فقط بهت میگــــــــــہ نامرد……
میگہ قلبمو شڪستـــــ ے..تنهام گذاشتـــــ ے……
ڪاش همدیگہ رو درڪ میڪردیم……
ڪاش میفهمیدیم……
همیشہ اونے ڪہ میره بے معرفت نیست…….
ڪاش میفهمیدیم……..
بعضے وقتا رفتڹ بهتر از موندنہ……
فقط ڪــــــــــاش…
متن عاشقانه با عکس
•
•
برای تو مینویسم….
نشانی قلبت را هرگز از یاد نبرده ام..
فرسنگها هم که دور باشی هوایت که به سرم بزند
می نشانمت کنار رویا هایم …..
دستهای دلواپسی ام را قفل میکنم به بودنت…..
تو
همان جان منی…
عزیزترازجانم….
متن عاشقانه با عکس
•
•
روشن است آتش درون شب
وز پس دودش
طرحی از ویرانه های دور.
گر به گوش آید صدایی خشک:
استخوان مرده می لغزد درون گور.
دیرگاهی ماند اجاقم سرد
و چراغم بی نصیب از نور.
خواب دربان را به راهی برد.
بی صدا آمد کسی از در،
در سیاهی آتشی افروخت.
بی خبر اما
که نگاهی در تماشا سوخت.
گرچه می دانم که چشمی راه دارد بافسون شب،
لیک می بینم ز روزن های خوابی خوش:
آتشی روشن درون شب